خبر هوشمند فهام fehamnews

خلیج فارس حقیقتی غیر قابل تغییر

شناسه خبر : 488 1403/02/10
بررسی و مطالعه تاریخ گذشته یک منطقه ، یا یک شهر و حتی یک بنا نیازمند به منابع و کتاب های تاریخی است. یکی از بهترین و باارزش ترین منابع تاریخی، سفرنامه هایی هستند که به وسیله گردشگران، مسافران ، سفیران و یا حتا نظامی هایی که به نقطه ای از کشوری سفر کرده و پس از دوره اقامت، اقدام به نوشتن تجربه ها و ذکر دیدنی ها و شرح آن منطقه و فرهنگ مردم پرداخته است.

به گزارش پایگاه خبری شورای وحدت ، دوره های صفوی و قاجار از دوره هایی است که سفیران و گردشگران بسیاری به ایران آمدند و پس از ترک این کشور دیده ها و تجربه های خود را در قالب سفرنامه نوشته اند. نمونه هایی از این سفرنامه ها سفرنامه های اولیویه، ژوبر، گاردن، تانکوانی، دروویل، ملکم، وارینگ، جونز، جیمز موریه، اوزلی، کینیر، فریزر، ولف، باکینگهام، کونولی، بارنز و دوکوتزوبوئه است.
هم اکنون به بررسی چهره خلیج پارس در سفرنامه های این دوره می پردازیم چرا که این خلیج دارای یک موقعیت جغرافیایی ویژه در منطقه خاورمیانه است و از گذشته های دور تا به امروز چهار راه شرق و غرب و گذرگاه اقتصادی – سیاسی- اجتماعی منطقه به حساب می آید. 
یکی از شخصیت هایی که به ایران سفر کرد و در بخش دهم سفرنامه اش به خلیج فارس اشاره کرد و به وضعیت منطقه پرداخت: « در تاریخ [1178 ه.ق] 1765م، هلندی ها از جزیره خارک به حکم شیخ میرمهنا رانده شدند. از این تاریخ به بعد دیگر کسی از این ملت در خلیج فارس ظاهر نگردید و بالکل ترک تجارت ایران کرده اند. در شمال جزیره خارک، قلعهای که ساخته بودند با توپ هایی چند که در آن باقی گذاشته بود، اکنون باقی است. در پیش روی این قلعه، لنگرگاه بسیار مطمئن و خوبی است که کشتیهای بسیار بزرگ توانند که در آنجا لنگر اندازند. این جزیره تخمیناً سه فرسخ قطر دایره دارد. امروزه قریب چهار صد نفر خانواده دارد که مشغول زراعت هستند. قدری گندم و قدری از حبوبات و کمی پنبه، محصولات آنهاست. درخت خرما و انجیر و بادام و انگور دارد، و در طرف جنوبی جزیره کوههای کوچکی است که آبهای خوشگوار از آنها سرازیر میشود» (1) 
یکی از اعضای هیات ژنرال گاردان، به نام ژی. ام. تانکوانی که هنگام عزیمت هیات، در مدرسه السنه شرقی قسطنطنیه تحصیل کرد و از آنجا که به زبان فارسی و تاریخ مشرق زمین آشنا بود، به عنوان مترجم به همراه اعضای هیات از قسطنطنیه به ایران شد. تانکوانی شرح سفر خود را در 36 نامه به خانمی ناشناخته به نام اختصاری س. ب نوشته است. چهارده نامه نخستین، در مورد حرکتش به همراه هیات فرانسوی از قسطنطنیه تا تهران و شرح شهرهای مسیر است. سه نامه دیگر شرح کوتاهی از تاریخ ایران از دوران پیشدادیان تا زمان قاجار است. نامههای هیجدهم تا بیست و پنجم به مسائلی همچون آب و هوا، محصولات، تجارت، جمعیت، نژاد، آداب و رسوم، پوشش، مراسم نوروز، هنر، موسیقی، نیروی نظامی ایران و ... اشاره دارد. نامه بیست وششم درباره زبان و ادبیات فارسی است و ترجمه نخستین باب گلستان سعدی را نیز در بر دارد. نامه بیست و هفتم تا سی و ششم در مورد بیرون رفتن هیات از ایران و مسیر آنها از راه عثمانی اشاره دارد. تانکوانی در ضمیمه کتاب جدول خط سیر و فاصلهها را از قسطنطنیه تا تهران آورده است.  
تانکوانی در نامه هیجدهم به خلیج فارس اشاره می کند و در شرح آن چنین مینویسد: « بنادر عمده ساحل خلیج فارس عبارتاند از: لار، بندر عباس، بوشهر، بندر کنگ و بندر ریگ.» و نیز اشاره میکند که «ایران با این همه ابریشم قیمتی که در کشور دارد و مرواریدهای اعلا و ارزندهای که از حوالی جزیره خارک در خلیج فارس صید میکنند، توانایی آن را دارد که با هر کشوری در دنیا وارد داد و ستد شود. مسالهای که به زعم او دولتمردان ایرانی به آن بی توجهاند.» (2)
گاسپار دروویل یک سرهنگ فرانسوی بود که در سالهای 1812-1813 م. (1227-1228 ه.ق) وارد ایران شد و به استخدام ارتش ایران در آمد. دروویل از تجربه های سه سال سکونتش در ایران و نیز در مورد ارتش دوره  قاجار اطلاعات مفیدی را در باب یک سفرنامه گردآوری کرد.
دروویل در آخرین بخش سفرنامهاش درباره خلیج فارس چنین مینویسد: «شهرتش برای صید مروارید است که به ویژه در حوالی جزیره بحرین به حد وفور یافت میشود. دزدان دریایی عرب که فوق العاده خشن و قسی القلب هستند، در این خلیج به قتل و غارت مشغولند. غالب آنها از قبیله جواسم و مورد حمایت امام مسقط میباشند».(3) وی در اشاره به جزیرهی هرمز مینویسد: « هرمز در حقیقت صخره لم یزرعی است که در آنجا به جز آب ِ آب انبارها آبِ دیگری وجود ندارد، ولی اهمیت جزیره به سبب موقعیت جغرافیایی آن است که بر تمام خلیج و تجارت آن تسلط دارد» (4)  
از نخستین سفرنامههای دوره فتحعلی شاه قاجار که به خلیج فارس اشاره دارد، سفرنامه ای است اثر ادوارد اسکات وارینگ، کارمند غیرنظامی کمپانی هند شرقی بنگال است که به علت بیماری در ۱۸۰۲ م. (1216 هـ.ق) مدت چهار ماه را در شیراز و حومه آن گذراند. در فصل نوزدهم سفرنامه اش که به تجارت ایران اختصاص دارد، میگوید: «ایران کشوری است که تجارت داخلی ناچیزی دارد … مقدار کمی گندم، برنج، جو، خرما و بادام از طریق بوشهر به مسقط و بنادر خلیج فارس صادر میشود» (5)
نویسنده در سفری آبی که به بصره داشت در فصلهای سی و چهارم و سی و پنجم سفرنامه اش از بصره و موقعیت بازرگانی شهر سخن می گوید. او از بصره و از راه خلیج فارس به سوی هندوستان حرکت کرد. در این سفرنامه بسیار به نام خلیج فارش اشاره می شود و از اهمیت آن در چهار راه شرق و غرب نشان می دهد. 
جیمز موریه دو بار به ایران سفر کرد و سفرنامه ای در دو جلد از شرح این سفر برجای گذاشت. جلد اول مربوط به سفر اول در سالهای 1808-1809 م. (1223- 1224) در نوزده فصل و جلد دوم مربوط به سالهای 1810- 1916 م. (1225- 1231) در 25 فصل است. موریه هر دو سفرش را از راه خلیج فارس وارد ایران شده بود و درباره‌ این خلیج و جزایر آن در سفرنامههایش آورده است. مینویسد: «بزرگ ‌ترین جزیره خلیج فارس، خالی از سکنه و متعلق به ایران است.» (6)
و نیز مینویسد: « جایگاه آب آشامیدنی در خلیج فارس است و جزیرهایست که راهنمایان کشتیهای رود بصره در آنجا مستقرند. از جمله کارهایی که حکومت شیراز به «نسقچی باشی» واگذار کرده یکی رفتن به جزیره خارک برای بازرسی سنگرهای آن و دادن گزارشی درباره ویژگی‌های دفاعی آنجاست.(7) 
در جای دیگری چنین مینویسد: « صید مروارید در عربستان و در بخش بزرگی از خلیج فارس در ایران گسترش یافته است. از مهمترین آنها در این بخش وردستان، نوبان و بوشعیب هستند. صید مروارید هنوز مانند همیشه سودبخش است اما شاید از زمان جا به جایی بازار انگلیس به کنارههای سیلان دیگر رواج سالهای پیش را نداشته باشد. بازرگانی مروارید اینک به تقریب به یکبارگی در مسقط تمرکز یافته است. نزدیک 40 سال پیش صید مروارید در دست امیران ساحل بود اما هماکنون در دست مردم است.(8)
جیمز بیلی فریزر مسافری انگلیسی بود که پس از آن که همراه برادرش که کارمند کمپانی هند شرقی بود، دو ماهی را در هیمالیا گذراند به سفر به شرق علاقهمند شد. او در 1821م. (1237 هـ.ق) از مسیر خلیج فارس به ایران سفر کرد.
فریزر در اشاره به بنادر و جزایر خلیج فارس به توضیح کلی از محیط ، طبیعت و حتا جنس سنگها، مواد معدنی و آب و هوای آنها و ... اشاره میکند. در اشاره به هرمز مینویسد: «جزیره هرمز مجموعهای منحصر بفرد از قلهها و تپه ها را عرضه میکند. محیط پیرامونی اش حدود سی میل است، اما تنها بخشی که هموار و قابل سکونت است، دماغه ای در محدوده شمالی جزیره است که در عریض ترین بخشش حدود دو میل [نزدیک سه کیلومتر] طول و سه میل [نزدیک به پنج کیلومتر] عرض دارد، جایی که پرتغالیهای قدیم یک دژ ساخته بودند. [...] سنگ آهن و خاک سرخ فراوان است کوههای سنگ گچ به سفیدی برف در این جزیره واقع شده اند. [... ] هیچ درخت یا گیاهی- از هر نوع- در آنجا رشد نمیکند. هیچ چشمه یا آب تازه خوبی در آنجا وجود ندارد» (9)
در جایی نیز اشاره میکند که؛ حبوبات به میزان بسیار کمی از راه خلیج فارس به مسقط و دیگر بنادر عربی صادر میشود. میوههای خشک شده، کشمش، زرد آلو، آلو، خرما، مغز بادام، پسته، تنباکو و اسب بخشی از صادرات ایران را به هند تشکیل میدهد که از راه خلیج فارس به آنجا صادر می‌شود. همچنین بیشتر گوگرد معادن خمیر که به امام مسقط اجاره داده شده، صادر میشود. (10)
جیمز باکینگهام که در(1241 ه.ق) 1825 م. از ایران دیدار کرده و پس از بازدید از بغداد، از راه کرمانشاه، اصفهان و شیراز به بوشهر رفته و از خلیج فارس به بمبئی رفت. باکینگهام نیز یافته هایش را از این سفر، به صورت یک سفرنامه گردآوری کرد.
«بازرگانان بوشهر که ایرانی و ارمنی هستند همگی بازرگانانی پرتلاش و زیرکاند و از طریق خلیج فارس با سواحل اقیانوس هند تجارت میکنند.» «بوشهر تنها بندر امپراتوری گسترده ایران است و تنها راهی است که تقاضاهای ایران از هند از طریق دریا به آنجا وارد میشود.» «از بنگال برنج، شکر، فلفل و ادویه و از بمبئی قلع، آهن، فولاد، سرب و لباسهای پشمی به ایران وارد میشود در عوض از ایران فرش، میوههای خشک شده، گلاب و شراب به هند صادر میشود.»
 
نویسندگان : دکتر احسان محمدحسینی – دکتر فاطمه کردی 

خلیج فارس حقیقتی غیر قابل تغییر